امشب، وقتی که به امیرحسین نگاه می کردم، صورتش رو می دیدم، دقیقا نیم رخش و پیشونی که خیس عرق بود... با خودم گفتم: محمد تو پدرش هستی...الگوی زندگیش!. سقف آرزوهات، تلاش هات، عمق شهامتت، جسارتت، ترس هات و چیزهای دیگه، دنیای امیرحسین رو میسازه. قالبش رو شکل میده فضای رشدش رو تعیین می کنه.
در حالیکه مات و خیره به چهره معصومش بودم، به خواب عمیقش نگاه می کردم و می بوسیدمش... به خودم نهیب زدم، تصمیم گرفتم تا بهترین خودم باشم تا پسرم بهترین خودش باشه. هیچ چیزی توی این دنیا مهم تر از عزیزانت نیست... هیچ چیز. مصاحبه مهمی که پیش رو دارم،مثل بقیه چالش های زندگیم به خاطره خواهد پیوست. اما من به عنوان یک پدر، به عنوان یک همسر، به عنوان یک فرزند، به عنوان یک دایی با قدرت بهترین خودم خواهم بود.
عزیزانم...قول میدم.
یا امام هشتم...برچسب : نویسنده : persian2645 بازدید : 123